عکس های اولین نوروز با تو
کل پسرم نمیدونی که امسال عجب سالی بود آخه اولین عیدی بود که من مامان و مهدی بابا شده بودیم و از این بابت هم خوشحال بودیم و هم متحیررررررررررر
ولحظه سال تحویل یه حس جدید داشتم که قابل وصف نیست و حتما بابات هم همین جور حرف که نمیزنه ولی از چشاش میشد فهمید که خوشحاله فقط و فقط نگات میکرد و نمیدونم تو ذهنش چی میگذشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوشبختانه با اینکه سال تحویل ساعت ۲ و ۵۰ دقیقه بود ولی شما بیدار بودی و ما خوشحال از اینکه بیدار بودی
ایینم چند تا عکس
چند لحظه پس از تحویل سال
اولین روبوسی عید که بابایی غرق در شادی بود از وجودت
من و عشق کوشولوم
آیدین در عید دیدنی منزل پدر بزرگ و مادربزرگ
آیدین و سفره هفت سین عمه
پسرم از ماهی خیلی خوشش اومده بود
آیدین در حیاط خونه بابابزرگ(قربون شیطونیات...)
آیدین و باباچی
آیدین و باباچی ومادر و سفره هفت سینشون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی