روشنی زندگی ما

نمیدانم چیست؟

عشق است؟ جنون است؟ وسواس است؟ بیماری است؟ عادت است؟ یا هیچ کدامشان ؟ یا تمامشان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این هرشب چندین بار چک کردن درجه کولر اتاقت با اینکه میدانم هیچ کس جز من تغییرش نمیدهد این چندین بار برانداز کردن بسته بودن کنارههای تختت در حالیکه کسی دست بشون نمیزند این چندین و چند بار برانداز کردن میلیمتر به میلمتر پتویت که مبادا کمی اینور و اونور باشد این چندین و چند بار باز و بسته کردن چسب پوشکت که مبادا شل و یا سفت باشد این چندین و چندین و چند بار چک کردن سی سی سرنگ دارویت که مبادا اپسیلونی کم ویا زیاد باشد و...... نمیدانم چیست؟؟؟... هر چه هست دوستش دارم و تو را نیز...
22 مرداد 1391

سفر به کیش

عسلک مادر تازه از سفر برگشتیم و این سومین باره که با هم رفتیم کیش طبق معمول کلی استرس داشتم که با تو بر ما و تو چه خواهد گذشت دور از خانه اما بالاخره گذشت و شکر خدا نه زیاد سخت....هر چند که با شیطنتات از خجالتمون در اومدی اما الحمدلله غذا میخوردی و خوب هم میخوابیدی چون خسته میشدی این که میگم خوب همون به اندازه ما هااااااااا نه بیشتر !!!!!!!!!!!! نمایی از پنجر اتاقمون که خیلی با صفا بود روزی که رفتیم عسلک ساعت ٦ بیدار شده بود و شب موقع شام خوردن ما یه چرتکی زد واین تنها وعده ای بود که ما فهمیدیم چی خوردیم! هر کاری میکردم بیدار نمیشدی!!!!!!!!! روز آخر و بابایی برنز شده !!! به خا طر گرمای زیاد پسر نازنین روزا ...
16 مرداد 1391

مهمون داریم مهمون....

دیروز ظهر طرفای ساعت 2 فهمیدیم که مامانی تو دلش یه فرشته داره مثل تو عسلکممممممم پاک و معصوم این فرشته تا 9 ماه دیگه مهمون دل مامانه و بعدش به امید خدا مهمون دائم خونه ما..... نازنین پسر بی همتای من برای مادر دعـــــــــــــــــــــــــــــا کن دعا کن همه چی خوب پیش بره و هر چی به صلاحمونه پیش بیاد همیشه دوست داشتم تنها نباشی و دوس داشتم با خواهر یا برادرت تفاوت سنی کمی داشته باشی دقیقا مثل همین الان عالیه اینجور که حساب کردم میشه دقیقا دوسال ونیم اتفاقی افتاد که دوس داشتم  اما نگــــــــــــــــــــرانم شدید نگران تو و فقط و فقط تو نگرانم اذیت بشی نگرانم نکنه دوباره استراحت مطلقی بشم و نتونم بهت رسیدگی کنم نگ...
23 تير 1391

این روزها

این روزها بیشتر از هر زمانی دوست دارم خودم باشم دیگر نه حرص به دست آوردن را دارم...... نه هراس از دست دادن را..... هر کس مرا می خواهد به خاطر خودم بخواهد دلم هوای خودم را کرده است..................................... ...
28 خرداد 1391

تموم شد

زیبای بی همتای من پسرم هیــــــــــــــــــچ وقت وهـــــــــــــــــــــرگز فکر نمیکردم روزی جمله تموم شد بشه زیبا ترین و خوشایند ترین جمله دنیا!!!!!!!!! اولین جمله ایکه کفتی"تموم شد " بود و من هر بار با این جمله شروع میشدم نو میشدم تازه میشدم عشق میکردم و چه زیباس مادری فارغ از همه سختیهایش..... یهو دیدم خیلی قشنگ تو دنیای خودت گفتی تموووووووو شد (منظورت کار کردن ماشین لباسشویی بود که تموم شد تا قبلش فقط میگفتی تموووو)باورم نمیشد اینقدر بزرگ شدی که یاد گرفتی جمله میگی نمیتونم حس اون موقع ام رو با کلمات توضیح بدم اما اینو میدونم که واقعا و به راستی تموم شد زیباترین جمله عمرم شد خیلییییییییییییییی خوشحال شدم بعد از ا...
27 خرداد 1391

روز مادر مبارک

                                         خــــداوندا زیبــــاترین لحظــــــه ها را نصــــیب مــــــــادرم کن که زیبـــــــاترین لحظه هایش را به خـــــاطر من از دست داده است بعدا نوشت: حیفم اومد اینو ننویسم صبح روز مادر وقتی از خواب بیدار شدم یه اس ام اس اومده بود برام با این مضمون مامانه یک ساله روزت مبارک من از طرف آیدین به خاطر زحماتی که براش میکشی تشکر میکنم این اس ام اس منو تا عــــــــــــــــــرش برد یه حس خیلی قشنگ و خو...
16 خرداد 1391

روز پدر مبارک

    تا دیروز فقط همسرم بودی و امروز پدر فرزندم از دیروز تا امروز و همیشه روز توست روزت مبــــــــــــــــــــــــــــــارک   تقدیم به همه پدرای مهربون دنیا و پدر نازنیم پدر كه باشي !!! با تمام سختي ها و مشقت هاي روزگار،با ديدن غم فرزندت مي گويي : "نگران نباش ، درست ميشود. خيالت تخت ، مــــــــــن پشتت هستم " پدر كه باشي ؛ سردت مي شود و كت بر شانه ي پسر مي اندازي. چهره ات خشن مي شود و دلت دريايي....آرام نمي گيري تا تكه ناني نياوري پدر كه باشي ؛ عصا مي خواهي ولي نمي گويي. هرروز، خم تر از ديروز، جلوي آينه تمرين محكم ايستادن مي كني پدر كه باشي ؛ در كتابي جايي نداري و هيچ چيز زير پايت نيست. بي منت...
16 خرداد 1391

دنیای این روزای ما

بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند                       تار موی توست اما ریشه ی عمر من است   عشق من ایتن روزا سخت درگیر دندون در آوردن هستی و میدونم که خیلی اذیت میشی دندونای کرسیت دارن در میان یکی پس از دیگری و 4 تا پشت سر هم امون نمیدن عسلکم یه ذره استراحت کنه خیلی اذیتی بد خوابی شب و نخوردن و جیغ کشیدن از علائمته مادر....بمیرم یه بار که داشتی جیغ میکشیدی دیدم که یه قسمتی از لثه ات آویزونه عین اونایی که جراحی کردنااااااا جیگرم خون شد اون روز ابدا ناهار نخوردی و من هم جچون دیده بودم لثه ات رو ا...
14 ارديبهشت 1391

لغت نامه این روزای عسلک

مایی=ماهی آن=ماشین تممممو=نموم (تازگیها خیلی از این واژه استفاده میکنی ) شخ شخ=شاخ شاخ شاخ ژن=زندایی!!!!!!!!!! دا=دایی عم=عمه عمو=عمو برق=ماشین لباسشویی (چون بهش میگیم برق داره دست نزن) ال=الو هاو=خداحافظ (ههههههههههه) س(به فتح س )=سلام پش=پسته ودیگه بقیشو یادم نمییاد بعدا که آپ کردم و کامپیوتر رو خاموش کردم کلی یلذم میاد میدونم که... بعدا نوشت:کلی چیز دیگه یادم رفته بود : حام=خاموش شوو=روشن اوشا=افتاد بیده=بده دش=کفش تا تا=تاب تاب دیش=جیش باز یادم اومد اضافه میکنم  
30 فروردين 1391

دوباره خسته ام.....زیااااااااااادددد

..................................... پی نوشت : آیدین من الهییییییییییی که: روزگارت بر مراد ، روز هایت شاد شاد آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار قلبت از غصه دور ، بخت و تقدیرت قشنگ عمر شیرینت بلند . . . بازم حر فای تکراری .... بازم از نخوردنات خسته ام از جیغ جیغات خسته ام بازم از...... اصلا از همه چی و همه کس و بیشتر از همه ا خودم خسته ام..... امشب هم مثل همیشه تلاش کردم شام بهت بدم نخوردی و نشستم پای نت تا واست آهنگ بهترینی کامران و هومن (یکی از آهنگای مورد علاقه ات )رو دانلود کنم که لعنت به این سرعتا و فیلترا یه کم طول کشیدو آخرش هم دانلود نشد و یهو دیدم صدات نمییاد برگشتم دیدم جلو تی وی خوابت برده اینجوری الهی...
19 فروردين 1391