نیکی موس!!!
ظهر است و بابا متی خوابیده ما هم با هزار ترفند میرویم اتاق عسلک که بخوابیم خودم رو زدم به خواب که عسلک زودتر بخوابد اما زهی خبال باطل.....حرف میزند و حرف میزند....... داشت خوابم میبرد واقعا که گوشهایم رو تیز کردم آیدین:حرف بزن دیده(دیگه) ....... آیدین:گفتم حرف بزن دیده!!!! ....... اگه حرف نزنی دیده باهات بازی نمیکنماااااااااااا!!!!! یواشکی لای چشمم رو باز کردم و دیدم مه روی زیبای مادر داره با میکی موسش حرف میزنه و این همه براش صحبت کرده و منتظر جوابه!!!! و اون وقت بود که واقعااااااااااااااااااااااا دوس داشتم میتونستم کاری کنم که میکی موس حرف بزند!!!!!!!!فقط برای تو...
نویسنده :
ارغوان
17:41